محمد بن عبداللّه[پانویس ۱] (زادهٔ ۵۷۰ در مکه – درگذشتهٔ ۶۳۲ میلادی در مدینه) بنیانگذار و پیامبر اسلام و به اعتقاد مسلمانان، آخرین پیامبر در سلسلهٔ پیامبران الهی و تحویلدهندهٔ کتاب آسمانی قرآن و بازگردانندهٔ آیین اصلی و تحریفنشدهٔ یکتاپرستی است. او همچنین به عنوان یک سیاستمدار، رئیس دولت، بازرگان، فیلسوف، خطیب، قانونگذار، اصلاحگر، فرمانده جنگی، و برای مسلمانان و پیروان برخی مذاهب دیگر مأمور تعلیم فرمانهای الهی به شمار میرود.[۱] محمد تنها مؤسس دینی جهانی است که زندگانیاش روشن و کامل در معرض تاریخ قرار گرفته و راجع به او گزارشهای فراوانی در متون تاریخی آمده، گر چه مثل سایر شخصیتهای تاریخی پیش از دنیای مدرن، تمامی جزئیات زندگی اش روشن نیست و طی قرنها بین موافقان و مخالفانش مورد مناقشه بودهاست.[۲] او در سال ۵۷۰ میلادی، در مکه در شبه جزیره عربستان به دنیا آمد. در دوران جوانی به بازرگانی مشغول بود، و نخستین بار در ۲۵ سالگی ازدواج کرد. ناخشنود از روش زندگی مردم مکه، محمد هرازگاهی، مدتی را در غار حرا در یکی از کوههای اطراف آن دیار به تفکر و عبادت میپرداخت. به باور مسلمانان، محمد در همین مکان و در حدود ۴۰ سالگی از طرف خدا به پیامبری برگزیده شد و وحی بر او فروفرستاده شد. در نظر آنان، دعوت محمد همانند دعوت دیگر پیامبرانِ کیش یکتاپرستی مبنی بر این بود که خداوند (الله) یکتاست و تسلیم شدن برابر خدا راه رسیدن به اوست. در ابتدا، تعداد اندکی از او پیروی کردند که با مخالفت برخی قبیلههای مکه روبهرو شد و با آنان با خشونت رفتار میشد. محمد برای رهایی از این آزار و اذیتها به همراه پیروانش، در سالی که بعدها مبدأ تقویم هجری شمسی و قمری شد، به شهر یثرب (که بعدها مدینةالنبی نامیده شد)، هجرت کرد. او در مدینه توانست قبایل در حال جنگ را متحد کند و پس از هشت سال جنگ با مکه، به همراه پیروانش که تا آن زمان بیش از ده هزار نفر بودند، مکه را بدون خونریزی فتح کند. محمد ده سال پس از هجرت، و چند ماه پس از بازگشت از حجةالوداع، بیمار شد و درگذشت. در آن هنگام بیشتر مردم شبه جزیره عربستان به اسلام گرویده بودند. آیات یا نشانههای خداوند که به باور مسلمانان، به صورت وحی به محمد رسیده و تا هنگام درگذشتش توسط او اعلام میشد، قرآن را تشکیل میدهد و آنان تا به امروز این کتاب را به عنوان «کلام خدا» گرامی داشتهاند. به جز قرآن، زندگی محمد (سیره) و روایات گردآوریشده از او (سنت) نیز برای مسلمانان اهمیت دارد.
منابع برای تاریخنگاری زندگی محمد
قرآن قرن نهم میلادی، میراث اصلی محمد. قرآن گرچه اشارات اندکی به زندگی محمد دارد، اما نزد پژوهشوران، نخستین و بهترین منبع برای شناخت محمد و ابعاد زندگی او محسوب میشود.
[۳]
درباره زندگانی محمد، گزارشهای فراوان و روشنی در متون تاریخی آمدهاست، ولی مانند هر شخصیت تاریخی پیش از دنیای مدرن، تمام جزئیات زندگی او مشخص نیست. از اینروی که محمد از تأثیرگذارترین شخصیتهای تاریخ است، زندگانی، اعمال و افکار او طی قرنها بین موافقان و مخالفانش محل اختلاف و منازعه بودهاست و این سبب شده تا نگاشتن یک زندگینامهٔ مشخص از او دشوار باشد.[۲] قابلاطمینانترین منبع برای بازسازی زندگی محمد، قرآن است.[۳] قرآن اشاراتی اندک[۴] و غیر منسجم[۵] درباره زندگی محمد دارد، اما در مواجهه با رخدادهای تاریخی متغیر روزگار محمد، تصویری باثبات و صریح از او به دست داده و دربرگیرندهٔ اطلاعات نهان فراوانی از زندگانی محمد است.[۳] قرآنی که هماکنون در دسترس است، عموماً در محافل آکادمیک به عنوان همان کلام خارجشده از زبان محمد، در نظر گرفته میشود؛ زیرا تلاشها برای یافتن آنچه متن دستنخورده و اولیهٔ قرآن، متنی که تفاوتی پراهمیت نسبت به متن امروزی قرآن داشتهباشد، ناموفق بودهاست.[۶] برای دوبارهسازی تاریخی رویدادهای زندگی محمد، در درجهٔ دوم، آثار تاریخی مورخان در قرن سوم و چهارم هجری در دنیای اسلام میباشد[۷] که شامل زندگینامههای سنتی نوشتهشده توسط مسلمانان و گفتارهای منسوب به اوست (سیره و حدیث).[۸] قدیمیترین زندگینامه از محمد، نوشتهٔ ابن اسحاق با عنوان «زندگی رسول خدا» (نوشتهشده در ۱۲۰ تا ۱۳۰ سال پس از درگذشت محمد) است که متن اصلی آن از بین رفتهاست، [۵] ولی بخشهایی از آن در آثار نوشتهشده توسط تاریخنگاران بعدی، ابن هشام و طبری به جای ماندهاست.[۴][۹] بسیاری اگرچه نه همهٔ محققین درستی و صحت این زندگینامههای قدیمی را پذیرفتهاند، با این وجود میزان صحت آنها قابل تعیین نیست.[۴] در درجهٔ آخر اهمیت مجموعهٔ احادیث (شامل گزارشهایی از گفتارها و رفتارهای محمد) هستند که چندین قرن پس از درگذشت محمد نگاشته شدهاست و اکنون در دسترساند[۱۰] که میتوان به آنها به عنوان آنچه که در حافظهٔ طولانیمدت جامعهٔ مسلمانان با انگیزهٔ تقلید و پیروی از محمد باقی ماندهاست، نگریست.[۱۱] محققین به احادیث به عنوان منابع دقیق تاریخی، با احتیاط مینگرند.[۱۰] تعداد اندکی از منابع نگاشتهشده توسط غیرمسلمانان نیز موجود است که به گفتهٔ نیگوسیان وجود تاریخی محمد را تأیید کرده و برای تقویت صحت آنچه توسط مورخان مسلمان نوشته شدهاست، سودمندند.[۴] از مهمترین دشواریها در نوشتن زندگینامه محمد، نبود منابع کافی و ابهامات پیرامون عربستان پیش از اسلام است که امکان مطالعه تطبیقی و بررسی فضایی که اسلام به آن پاسخ میداد را سلب میکند. هیچ مورخی برای شرح فضای سیاسی رایج و هیچ متن مقدسی برای شرح فضای روحانی و هیچ طوماری برای شرح اختلافات فرقهای، در پیش از اسلام، موجود نیست. به جای آن مقادیر متنابهی شعر وجود دارد که استفاده و بررسی صحت آنها دشوار است.[۱۲]
نامها و عناوین محمد
نام عربی «محمد»[پانویس ۲] به معنای «قابل ستایش» یا «ستوده»، که چهار بار در قرآن تکرار شدهاست، [۱۳] رایجترین نام پیامبر اسلام است. وی همچنین به «الامین» (قابل اعتماد) معروف بود.[۱۴] محمد اسامی بسیار دیگری دارد، از جمله «اسامی مقدس» که به باور مسلمانان خداوند به او بخشیده و در موقعیتهای متفاوت به آن نامها خوانده شدهاست. از بین این نامها، «احمد» (به معنای مورد ستایشترین) به عنوان نام آسمانی و باطنی پیامبر، بیشتر مورد توجهاست و باور دانشمندان اسلامی طی قرون متمادی بر این بودهاست که وقتی عیسی از فرمانروایی فارقلیط (پاراکلتوس) در آینده سخن میراند، به احمد اشاره دارد.[۲] همچنین قرآن برای خطابقراردادن پیامبر، از برخی دیگر از اسامی چون: نبی (پیامبر)، رسول (فرستاده)، طاها[پانویس ۳] (تطهیرکننده، پاک و راهنما)، یاسین[پانویس ۴] (مرد کمال)، مصطفی (برگزیده)، عبدالله (بندهٔ عالی خدا)، حبیبالله (محبوب خدا)، ذکرالله (یادآور خدا)، امین (مورد اعتماد)، سراج (روشنگر راه راست)، منیر (روشنگر جهان)، هدی (رهنمای حقیقت)، غیاث (یاریکننده)، بشیر (هشداردهنده)، نذیر (یادآور)، مذکر (تذکّردهنده)، شهید (گواه) و مبشر (حامل خبر خوش)، بهره میجوید. گاهی محمّد، با توجه به موقعیت او در هنگام وحی، با نامهایی مورد خطاب قرار گرفتهاست: به طور مثال او در قرآن در آیات ۷۳:۱ و ۷۴:۱، مزمّل و مدثر (به معنی «جامه بهخود پیچیده») خوانده شدهاست.[۲][۱۵] قرآن در برخی جایها تفاوت قائلشدن بین پیامبران را منع میکند. همچنین در احزاب ۴۰، محمّد را «خاتمالنبیین»[پانویس ۵] میخواند.[۱۶]
زندگی
خاستگاه
موقعيت تقريبی بعضی از شهرهای معروف عربستان در زمان ظهور اسلام (شهرها با رنگ سفيد نشان داده شدهاند)
- اطلاعات بیشتر: عربستان پیش از اسلام و دوران جاهلیت
بنابر منابع اسلامی، اسماعیل (پسر ابراهیم و هاجر) کعبه را ساخت و کعبه پیش از پایهگذاری شهر مکه، ساخته شد. مکه بهتدریج به مرکزی مهم برای کاروانهای تجاری در عربستان و مرکز فعالیتهای مذهبی و تجاری غرب ِحجاز تبدیل شد. علاوه بر کعبه، بیش از ۳۰۰ بت هم وجود داشت و عربها هر ساله آنها را زیارت میکردند و اعمالی چون چرخیدن گرد کعبه (طواف) و بوسیدن آن، قربانیکردن، و سنگ زدن به شیطان را انجام میدادند.[۱۷] به غیر از خدایان قبیلهای، بیش تر عربها اعتقاد به یک خدای مشترک برتر به نام «الله» داشتند؛ اما تشریفات مذهبی برای «الله» انجام نمیشد.[۱۸] هم چنین در قرآن صحبت از افرادی که «حنیف» بودهاند میرود. در قرآن حنیف اشاره به کسی دارد که از راه ِ فطرت خود به دین ِ طبیعی، که یکتاپرستی باشد رسیدهاست. ابراهیم به عنوان الگوی اصلی حنفا معرفی میشود که با بصیرت شخصیاش به یکتاپرستی رسیدهاست؛ چنانکه آیین حنیف معادل دین ابراهیم تعریف میشود. مفسران قرآن مینویسند که پیش از اسلام حنیف به دو دسته افراد اطلاق میشد: عربهایی که پیرو آیین ابراهیم بودند و بت پرستانی که تنها برخی از مراسم دینی مربوط به آیین ابراهیم مانند حج یا ختنه را انجام میدادند. درستی ِ تاریخی این گفته میان پژوهشگران غربی مورد اختلاف است. برخی اساسا گزارشهای تاریخی مربوطه را رد کرده و آنها را تعمیم دادن مفاهیم قرآنی به دوران پیش از اسلام میدانند، اما دیگران درستی ِ تاریخی همگی یا برخی از آن گزارشها را میپذیرند.[۱۹] مدرک دقیقی مبنی بر این که آیین حنیف پیش از یهودیت و مسیحیت در میان عربها وجود داشته در دسترس نیست، [۲۰] اگرچه نشانههای رمزآلودی از آن در شعرهای قدیمی عرب یافت میشود.[۱۹]
نسب و تولد
- اطلاعات بیشتر: شجرهنامه محمد و عامالفیل
شجره نامهٔ محمد از دیدگاه تاریخی معلوم نیست و آنچه موجود است، داستانهایی بودهاست که بعدها به وجود آمدهاست.[۳] پدر (عبدالله) و مادرش (آمنه) از خاندان بنیهاشم از قبیله قریش بودند. بنیهاشم از خاندانهای برجسته و بااصلونسب ولی فقیر در شهر مکه بود.[۳][۲۱] تاریخ دقیق تولد محمد نامعلوم است، ولی احتمالاً بین ۵۶۷ تا ۵۷۳ م. است که موردقبولترین سال، ۵۷۱ میلادی است.[۲۲]
کودکی
یک نقاشی عثمانی از محمد در بدو تولد و مادرش
آمنه که در حال نشان دادن وی به پدربزرگش
عبدالمطلب و دیگر مکیان میباشد.
یک نقاشی که تولد محمد را ترسیم کردهاست.
داستانهای بسیاری در منابع اولیه در مورد محمد از دوران کودکی تا زمان اعلام پیامبری موجود است که از دیدگاه تاریخی، قابل اطمینان نیستند؛ زیرا تصویر محمد در این داستانها بسیار متفاوت با چهرهای است که قرآن از محمد ارائه میدهد و این داستانها از دیدگاه تاریخی بیش تر برای بررسی چگونگی تلقی مسلمانان از پیامبر خود اهمیت دارند.[۳]
پیش از تولد محمد، عبدالله، پدرش، درگذشت.[۲] عبدالله بازرگانی بود که گاه با پدرش عبدالمطلب در امور تجاری همکاری میکرد.[۲۳] پس از تولد، عبدالمطلب، پدر بزرگ محمد و بزرگ خاندان قریش، او را طبق عادت مرسوم، به حلیمه بنی سعد سپرد. او ۲ سال یا به روایتی ۵ سال[۲۴] در قبیله سعد بن بکر، شاخهای از قبیله هوازن، نزد حلیمه بود (برخی از پژوهشگران غربی درستی ِ تاریخی سپرده شدن محمد به حلیمه را رد کردهاند).[۲۵] زمانیکه آمنه، مادر محمد، به همراه محمد ۶ ساله و کنیزی به نام ام ایمن برای زیارت قبر شوهر و دیدار از خویشاوندانش راهی یثرب شد، در بازگشت در محلی به نام «ابواء» درگذشت.[۲۶] و بهناچار عبدالمطلب ۸۰ ساله، سرپرستی محمد را برعهده گرفت.[۲۷] هر چند محمد تحت سرپرستی عبدالمطلب (شخصی بانفوذ و رهبر مکه) قرار داشت؛ اما دوران یتیمی را با سختیهای فراوان سپری کرد. یتیم بودن محمد از معدود موضوعات درباره زندگی محمد است که در قرآن بدان اشاره شدهاست:[۲۸] «آیا ما تو را یتیم نیافتیم؟».[پانویس ۶]
در ۸ سالگی محمد، عبدالمطلب نیز درگذشت و ابوطالب، عموی محمد (که در آن هنگام نفوذ زیادی در مکه داشت) سرپرستی محمد را برعهده گرفت.[۲۹][۲۷] محمد در ۱۲ سالگی همراه ابوطالب با کاروانی به شام سفر کرد. در منابع اسلامی مانند سیره ابن اسحاق و طبری نقل شدهاست که در این سفر با بحیرا سرجیوس (یک راهب مسیحی) دیدار کرد و بشارت پیامبریش را از وی شنید.[۳۰] بعدها محمد به شبانی(چوپانی) روی آورد. در این شغل او روزهای بسیاری را به تنهایی در بیابان [۳۱]
محمد در مکه
پیش از اعلام پیامبری
تصویری منتسب به محمد در دوران نوجوانی که در ایران رواج دارد. ریشه این نگاره عکسی است که بین سالهای ۱۹۰۴ و ۱۹۰۶ از جوانی
تونسی گرفته شدهاست.
[۳۳]
محمد در دوران نوجوانی در جنگهای فجار شرکت کرد؛ اگرچه گزارشها در جزئیات چگونگی شرکت او اختلاف نظر دارند.[۳۴] بنابر نقل قولی منسوب به محمد، او بعدها و پس از ظهور اسلام، اعلام کرد که از شرکت در این جنگها، که در رخ داده بود، پشیمان نیست.[۳۵] سن او در هنگام بروز این جنگها (که چندین سال طول کشید) ۱۴ تا ۲۸ سال بودهاست.[۳۴]
تامین امنیت افراد در عربستان، معمولا توسط عشیره و قبیله افراد صورت میگرفت. لذا با پایان جنگ، مکه برای افراد فاقد خانواده و قبیله، ناامن شد. بنابراین گروهی از جوانان قبایل دهگانه مکه درصدد برآمدند تا با ایجاد یک گروه از پاسبانهای داوطلب، اجازه ندهند حق ستم دیدگان توسط ستمکاران پایمال شود. نام این نیروی داوطلب «حلفالفصول» بود و محمد از موسسان آن به شمار میرفت. محمد بعدها نیز همواره به این موضوع که در جوانی در چنین نیرویی عضویت داشته، افتخار میکرد.[۳۶]
محمد، گاه در حل اختلاف میان بزرگان شهر مداخله میکرد و راهکارهای عملی جهت حلوفصل اختلافات ارائه میکردهاست.[۳۷] از سویی امانتداری و وفاداری نیز، از صفات برجسته محمد پیش از اسلام بودهاست. تا جایی که گاه او را «محمد امین» میخواندند. محمد که مدتها بود دیگر سرمایهای برای بازرگانی نداشت، از سوی برخی سرمایهداران مکه، از جمله خدیجه، استخدام شد تا بهنیابت از آنان به بازرگانی بپردازد. ارتباط کاری و تجاری محمد ۲۵ ساله و خدیجه که زنی بیوه و صاحب دو فرزند بود، به ازدواج انجامید و محمد از این وصلت دارای دو پسر (که در کودکی درگذشتند) و چهار دختر شد[۳۸] که بر اساس تمامی گزارشها ازدواج موفقی بود.[۳۹]
پس از اعلام پیامبری
بنابر برخی روایتهای اسلامی، محمد پیش از بعثت، هر سال چند هفته را در غار حرا به عبادت و تفکر میپرداختهاست.[۴۰] در یکی از شبهای سال ۶۱۰. م (هنگامی که وی ۴۰ ساله بود)، جبرییل بر محمد ظاهر شد و ۳ بار به او گفت: «إقرأ — بخوان!» و سپس این آیهها را برایش خواند:[۴۱]
إقرأ بِاسمِ رَبّك الّذي خَلَق. خَلَقَ الإنسانَ مِن عَلَق. إقرأ وربُّك الأكرَم، الَّذي عَلَّمَ بِالقَلَم، عَلَّمَ الإنسانَ ما لَم يَعلَم.
بخوان به نام پروردگارت که آفرید. که انسان را از خون بسته (علق) آفرید. بخوان که پروردگار بسیار بخشندهاست، آن که با قلم آموزش داد. به انسان آموخت آنچه را که نمیدانست. سوره علق، آیههای ۱ تا ۵
هرچند نخستین سورهٔ وحیشده به محمد نامعلوم است و میتواند سورههای دیگری نیز باشد.[۴۲]
دعوت علنی و مخالفتهای قریش
بر پایهٔ روایتهای اسلامی، خدیجه زن محمد نخستین کسی بود که به پیامبری او ایمان آورد. کمی بعد علی پسرعموی ده ساله محمد، ابوبکر دوست نزدیک او و پسرخواندهاش زید بن حارث نیز به خدیجه پیوستند و نخستین کسانی بودند که به محمد ایمان آوردند.[۴۳]
بنابر سیره ابن اسحاق، محمد تا سه سال دین تازهٔ خود را پنهانی تبلیغ میکرد.[۴۴] بر پایهٔ روایتهای اسلامی هنگامی که آیه «و خاندان خویشاوندت را هشدار ده!»[شعراء ۲۱۴] فروفرستاده میشود، محمد، خویشاوندانش در بنیهاشم و گروهی از بنی المطلب ابن عبد مناف را که ۴۵ نفر میشدند، دعوت میکند[۴۵] و ایشان را پند و اندرز میدهد: «ای پسران عبدالمطلب!... خدا به من فرمان دادهاست تا شما را به سویش فرابخوانم. چه کسی از شما مرا در این امر یاری خواهد کرد و برادر، وصی و جانشین من خواهد بود؟» و فقط علی که ۱۳ سال داشت، پاسخ داد. سپس محمد گفت: «این [علی]، برادر، وصی و جانشین من در میان شماست. به او گوش فرادهید و از او پیروی کنید.» پس از این دیدار برخی از زنان بنیهاشم نیز اسلام آوردند.[۴۶]
بر پایهٔ روایتهای اسلامی هنگامی که محمد مطمئن شد ابوطالب در برابر بزرگان قریش از او پشتیبانی میکند، بالای کوه صفا رفت و مردم را فراخواند و سپس درباره توحید(یگانگی خداوند) و باور به الله، پیامبری و روز رستاخیز با آنها سخن گفت.[۴۵][۴۷] مدتی بعد این آیه فروفرستاده میشود: «پس آن چه را بدان ماموری، آشکار کن و از مشرکان روی برتاب که ما شر ریشخندگران را از تو برطرف خواهیم کرد.»[حجر ۹۴][۴۴] پس از آن محمد آغاز به مبارزه با بتپرستی میکند.[۴۵]
در آغاز دعوت بیشتر اهل مکه محمد را نادیده گرفتند، شماری او را مسخره کرده و برخی هم پیرو او شدند. کسانی که به محمد ایمان آوردند را میتوان به ۳ گروه اصلی دسته بندی کرد: برادران جوان و فرزندانِ بازرگانان بزرگ مکه، افرادی که موقعیت اجتماعی دستاولشان را در قبیلهشان از دست داده بودند و نتوانسته بودند آن را دوباره به دست آورند، و نهایتا افراد ضعیف در مکه، به ویژه خارجیها.[۴۸][۴۹]
آغاز مخالفتها با محمد، به گفتهٔ ابن سعد و ابن هشام پس از گفتن آیههایی که در آن نیاکان بتپرست اهل مکه و پرستش بتها محکوم شده بودند، [۵۰] و به گفتهٔ د
:: موضوعات مرتبط:
زندگی نامه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 475